پارت ششم

زمان ارسال : ۱۱۷۱ روز پیش

متعجب نگاهش کردم که لبش رو کج کرد و گفت: اونجا اکثریت مرد هستند، من خیالم راحت نیست.

کلافه دستم و روی صورتم گذاشتم و به مبل تکیه دادم که ادامه داد: اصلا یه دختر جوون و چه به دبیرستان پسرونه؟ اصلا نیاز تو بیا بشین تو خونه، لازم نکرده کار کنی؛ چل ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید